چهارصد و چهل و چهار روزگی
این روزها که به همراه مادر شکیبا و مهربانت بالندگی تو را مینگریم، با خود میاندیشم چگونه زیبایی و فرزانگی ...
View Articleشیرازی دیگر ...
ما برگشتیم و مثل همیشه سرشار از انرژی و خاطرههای خوب. چهارشنبه شب علی، من و بهنوش و آروشا رو برد ...
View Articleدالیییییییییییییییییییییی
این روزها بازی مورد علاقهی آروشا که واقعاً از بازیکردنش غرق شادی میشه بازی قایم باشک خودمونه. من چشم میذارم ...
View Articleپانزده ماهگی
چه زود میگذرد این روزهای خوب با تو بودن. هر وقت فیلم لحظهی تولد زیبایت را – که دهها بار ...
View Articleمادرانه
عروسک خانوم ما این روزها با عروسک خوشگلی که دوست گلم براش هدیه آورده حسابی مشغول بازیه و دائم داره ...
View Articleهفته ای که گذشت ...
آروشا این روزها هر روز با یه کلمه یا کار جدید سورپرایزمون میکنه و به نظر من شیرینترین روزهای بچهداری ...
View Articleبرای مامان فلورم ...
امروز 28 مرداد تولد مامانمه و اومدم اینجا تا از طریق وبلاگ یکی یهدونهی مامان تولدش رو تبریک بگم. مامان گلم، ...
View Articleشانزده ماهگی در دوبی
با سلام به همه دوستان گلم بعد از عروسی ما اومدیم پیش بابا علی دوبی. علت تاخیرم این بود. به امید خدا ...
View Articleیازدهمین سالگرد ازدواج
به همین مناسبت خودمون رو دعوت کردیم به رستوران تهران (مطعم طهران) در خیابان (بنی یاس) و یاد و خاطره هفت سال ...
View Articleنخستین عروسی
ما بالاخره برگشتیم و با کلی تأخیر در خدمتیم. از روزی که اومدیم هر سهتامون مریض شدیم و تا یه ...
View Articleنخستین سفر خارجی
آروشا جون ما سوم شهریور ماه 1391 اولین سفر خارجیش رو تجربه کرد و به دوبی رفت. ساعت هشت و ...
View Articleخزان، مهر عاشقانه
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است (منوچهری دامغانی) پاییز را سالهاست که ...
View Articleهفده ماهه مهربونم
آروشای ما چهارشنبه 12 مهرماه همزمان با تولد دو سالگی وبلاگش هفده ماهه شد. این روزها آروشا بینهایت مهربون شده ...
View Articleآروشای یک سال و نیمه
بعد از گذاشتن آخرین پست یه کم چمدون علی رو جمع و جور کردم؛ در همین حین ناخن شصت پام ...
View Articleلطفاً ...
این روزها بیشتر از هر کار دیگهای روی لطفاً گفتن و تشکر کردن آروشا داریم کار میکنیم و خدا رو ...
View Articleپانصد و پنجاه و پنج روزگی
روز و ماه و سال میگذرند. زمان اتساع مییابد تا حضورت را در آغوش گیرد و واژگان فرو میشکنند تا ...
View Articleنوزده ماهگی
آروشا گلی ما شنبه دوازدهم آذر نوزده ماهه شد و کلی خانوم شده برای خودش؛ البته از نوع شیطونش. این ...
View Articleدهمین سالگرد ازدواج و ...
سهشنبه بیست و یکم آذرماه 1391دهمین سالگرد ازدواجمون یا بهتره بگم جشن عروسیمون بود و به همین مناسبت سهشنبه بعد ...
View Articleای بابا ...
آروشا این روزها اگر کاری یا چیزی بر وفق مرادش نباشه دستهاش رو خیلی بامزه تکون میده و میگه: ای ...
View Articleبیست ماهگی
آروشای ما سهشنبه دوازدهم دی ماه بیست ماهه شد. باورم نمیشه کمتر از چهارماه دیگه دو ساله میشه؛ هنوز روزهای ...
View Articleبیست و یک ماهگی
آروشا تو بیست ماهگی تمام مدت مریض بود و حسابی درگیر دکتر و بیمارستان بودیم. خلاصه بگم یک شب تب ...
View Article666 روزگی / 22 ماهگی
دیگر حساب روز و ماه و سال را از دستانم خارج کردهای. وقتی میبینم بالیدنت را گویی شعلهای عمیق از ...
View Articleخونه جدید + ایرانسل
بالاخره ما اسبابکشی کردیم و اومدیم به قول آروشا خونهی جدید. اونقدر به خونه ی مامان اینا عادت کرده بود ...
View Articleبیست و سه ماهگی
دوستت دارم به اندازهای که خود نمیدانم، که تو خود نیز نمیدانی، که شاید هیچکس هم نداند. مرا در رؤیاهای ...
View Articleدومین نوروز آروشای ما
ما برگشتیم بعد از کلی تأخیر و بالاخره این فرصت رو پیدا کردم که بیام و وبلاگ عروسک خانوم رو ...
View Articleخواهش
نمیدانم چقدر طول میکشد تا احساسی به کمال برسد، یا عشقی به خلوص، یا کلامی به بلوغ! خوب که دقت ...
View Articleجشن تولد دو سالگی
جشن تولد دو سالگی آروشا امسال دقیقاً روز تولدش برگزار شد و خدا رو شکر دختر کوچولوی ما دو ساله ...
View Articleخرسی + اولین آرایشگاه
آروشا این روزها علاقهی عجیبی به خرسیش پیدا کرده و مثل یه مادر ازش نگهداری میکنه و تقریباً اون رو ...
View Article25 ماههی شیرینم
آروشای گلم وارد بیست و شش ماهگی شده و شیرینی وجودش رو بیشتر از گذشته احساس میکنم. این روزها آروشا ...
View Articleهفتصد و هفتاد و هفت روزگی
یاد تو این روزها تأثیری دوگانه بر من دارد: از یک سو دلتنگی و از دیگر سو آرامش! چنان نیکو ...
View Articleعروسک بیست و شش ماهه من
ما برگشتیم از شیراز و این بار هم خدا رو شکر با کولهباری از خاطرههای شیرین. جمعه سیویک خرداد پروازمون بود ...
View Article27 ماهگی نازنینم
بله آروشا کوچولوی ما 27 ماهه شد ولی نمیدونم چرا اینقدر فاصلهی بین پستهام طولانی شده. خیلی دوست دارم زودتر ...
View Articleبیست و هشت ماهه شیرین زبون
خوشگل خانومم به سرعت داره بزرگ میشه و من حتی فرصت لمس ثانیههای با آروشا بودن رو ندارم. بچهداری ماجرای ...
View Articleهشتصد و هشتاد و هشت روزگی
چه زیباست وقتی تقارنی شگفت روی میدهد. امروز هشتصد و هشتاد و هشت روزگی توست که با سیامین سالروز تولد ...
View Articleبیست و نه ماهه عزیزتر از جون
امروز شنبه بیستم مهرماه چهاردهمین سالگرد روزی بود که برای اولین بار علی عزیزم رو دیدم و وقتی علی آخر ...
View Articleدخترک دو سال و نیمه
بله آروشا خانوم ما سیماهه شد و دیگه داره حسابی برای خودش خانومی میشه. دیگه الان وقتی ازش میپرسیم آروشا ...
View Articleسی و یک و سی و دو ماهگی آروشا
بالاخره یه فرصت پیدا کردم بشینم خاطرات این یک ماه و چند روز گذشتهی عروسکم رو بنویسم. اونقدر این روزها ...
View Articleنهصد و نود و نه روزگی
امروز را به خاطر بسپار. در آستانه یکهزارمین روز حضور بیبدیلت در این جهان پر از مهر و کینه، مالامال ...
View Articleسی و سه و سی و چهار ماهگی آروشا
بالاخره اومدم بعد از کلی تأخیر. واقعا دوست دارم زودتر بنویسم ولی نمیدونم چرا تا به خودم میام ساعت سه ...
View Articleسی و پنج ماهگی آروشا + سومین نوروز
آروشای ما در آستانهی سه سالگی سومین نوروزش روتجربه کرد و البته امسال کاملاً هوشیارانه نوروز رو لمس کرد و ...
View Articleسه سال عاشقانه؛ تولدت مبارک!
فرزند دار شدن بس بی بدیل است؛ گویی در خود فرو می شکنی تا دیگر بار برآیی! چونان ققنوس و ...
View Articleهرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ...
پانزده روز از فراق عزیز گذشت؛ ما نیز همزمان هم بر اندوه ندیدنش غصه میخوریم و هم بر سبکروحی و ...
View Articleتولد سه سالگی آروشا
بالاخره تونستم فکرم رو جمع و جور کنم و بیام چندخط بنویسم. اول از همه باید از تکتک دوستان مهربونم ...
View Articleسه سال و سه ماه و سه روز ...
در این روز میانه تابستان هُرم هوای داغ ظهرگاهی در مقابل گرمای لبخند و برق نگاه تو به سردی و ...
View Articleتولد مامان نازنین
اینکه تو آمدی تا روزی همسر من شوی تقدیرمان بود یا انتخابمان نمیدانم. اینکه تو در چنین روزی پای در ...
View Articleسی و شش تا چهل ماهگی
بالاخره اومدم این دفعه با کلی تأخیر. اگه بخوام براتون توضیح بدم که چرا این همه مدت ننوشتم واقعاً هیچ ...
View Articleچهل تا چهل و شش ماهگی
خدا رو شکر که تونستم بیام و خاطرات این روزهای آروشا رو براش بذارم. این سال نود و سه واقعاً ...
View Articleچهارمین سالروز زیباتر شدن جهان ...
واژهپردازی همواره برایم کاری سهل و ممتنع بوده است. سهل از آن گونه که در گفتن و نوشتن تعالی حسی ...
View Articleنوروز نود و چهار
مقدمه (1) من می خواستم این پست رو حدود یک ماه پیش بگذارم ولی به دلیل عدم امکان آپلود عکس روی ...
View Articleچهار سال و چهار ماه و چهار روزگی
نوشتن برای تو فقط یادگاری نیست؛ یادآوری هم هست. یادآوری این که هستی و بودن تو به بودن من و ...
View Article