نوشتن برای تو فقط یادگاری نیست؛ یادآوری هم هست. یادآوری این که هستی و بودن تو به بودن من و مادرت هم معنایی بخشیده است ورای تصور. امروز هم روزی است برای به خاطر آوردن و به خاطر سپردن. چهار سال و چهار ماه و چهار روز از تولدت سپری گشت تا ما همچنان بالیدن بی نظیرت را به تماشا نشسته باشیم. بدان که اگر کمتر از قبل برایت می نویسیم از آن روست که حضور تو را زندگی می کنیم؛ و این یادآوری تنها مصداق شعر زیبای فروغی بسطامی است که:
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را