سی و پنج ماهگی آروشا + سومین نوروز
آروشای ما در آستانهی سه سالگی سومین نوروزش روتجربه کرد و البته امسال کاملاً هوشیارانه نوروز رو لمس کرد و فهمید. یک هفتهی آخر مشغول درست کردن کارت تبریک بودیم و تصیم گرفتیم امسال آروشا کارتهای کار...
View Articleسه سال عاشقانه؛ تولدت مبارک!
فرزند دار شدن بس بی بدیل است؛ گویی در خود فرو می شکنی تا دیگر بار برآیی! چونان ققنوس و عنقا، یا اقاقیایی که از خود دیگرباره می روید. به قول مارگوت بیگل:میلاد یکی کودک شکفتن گلی را ماندچیزی نادر به...
View Articleهرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ...
پانزده روز از فراق عزیز گذشت؛ ما نیز همزمان هم بر اندوه ندیدنش غصه میخوریم و هم بر سبکروحی و سبکباریش غبطه!گرچه میدانیم که دیگر میانمان نیست اما گویی هرگز ما را ترک نکرده است؛ که مهربانیاش...
View Articleتولد سه سالگی آروشا
بالاخره تونستم فکرم رو جمع و جور کنم و بیام چندخط بنویسم. اول از همه باید از تکتک دوستان مهربونم تشکر کنم که پیامهای تسلیتشون برام یه دنیا ارزش داشت و آرامش. عزیز در تاریخ 17 اردیبهشت ما رو تنها...
View Articleسه سال و سه ماه و سه روز ...
در این روز میانه تابستان هُرم هوای داغ ظهرگاهی در مقابل گرمای لبخند و برق نگاه تو به سردی و کرختی تن می زند.این روزهای بالندگی ات را با اعداد و ارقام شمردن هنری نیست که لحظه لحظه اش شگفت است و بی...
View Articleتولد مامان نازنین
اینکه تو آمدی تا روزی همسر من شوی تقدیرمان بود یا انتخابمان نمیدانم. اینکه تو در چنین روزی پای در این جهان نهادی تا روزی مادر دختر دلبندمان باشی حاصل جبر بود یا اختیار، باز هم نمیدانم. و ندانستن...
View Articleسی و شش تا چهل ماهگی
بالاخره اومدم این دفعه با کلی تأخیر. اگه بخوام براتون توضیح بدم که چرا این همه مدت ننوشتم واقعاً هیچ توضیحی ندارم بغیر از تنبلی! قبلاً هر مدلی بود ماهی یکبار مینوشتم ولی اینبار وقتی از ماه اول گذشت...
View Articleچهل تا چهل و شش ماهگی
خدا رو شکر که تونستم بیام و خاطرات این روزهای آروشا رو براش بذارم. این سال نود و سه واقعاً نمی دونم چرا این مدلی شد که انقدر از وبلاگ آروشا عقب موندم. کاش سال نود و چهار جبران کنم. حالا بگذریم بریم...
View Articleچهارمین سالروز زیباتر شدن جهان ...
واژهپردازی همواره برایم کاری سهل و ممتنع بوده است. سهل از آن گونه که در گفتن و نوشتن تعالی حسی عالی را بازمییافتهام؛ و ممتنع از آن منظر که همیشه خود را بازخوانی و نقد میکردهام. سرودن اما دیگرگون...
View Articleنوروز نود و چهار
مقدمهمن می خواستم این پست رو حدود یک ماه پیش بگذارم ولی به دلیل عدم امکان آپلود عکس روی پرشین بلاگ به تعویق انداختم تا امروز که دیگه تصمیم گرفتم بدون عکس آپ کنم. عکس ها رو هر وقت مشکل سرور حل شد...
View Articleچهار سال و چهار ماه و چهار روزگی
نوشتن برای تو فقط یادگاری نیست؛ یادآوری هم هست. یادآوری این که هستی و بودن تو به بودن من و مادرت هم معنایی بخشیده است ورای تصور. امروز هم روزی است برای به خاطر آوردن و به خاطر سپردن. چهار سال و چهار...
View Articleنازنین بانو، تولدت مبارک!
همه ما روزی چشم به جهان هستی می گشاییم و این در اختیار و اراده ما نیست. اما این که بینش و نگرش ما به واقعیات هستی چیست همان چیزی است که روش و منش زندگی و بودن ما را تعریف می کند. این که بودن تو بودن...
View Articleچهارصد و چهل و چهار روزگی
این روزها که به همراه مادر شکیبا و مهربانت بالندگی تو را مینگریم، با خود میاندیشم چگونه زیبایی و فرزانگی ...
View Articleشیرازی دیگر ...
ما برگشتیم و مثل همیشه سرشار از انرژی و خاطرههای خوب. چهارشنبه شب علی، من و بهنوش و آروشا رو برد ...
View Articleدالیییییییییییییییییییییی
این روزها بازی مورد علاقهی آروشا که واقعاً از بازیکردنش غرق شادی میشه بازی قایم باشک خودمونه. من چشم میذارم ...
View Articleپانزده ماهگی
چه زود میگذرد این روزهای خوب با تو بودن. هر وقت فیلم لحظهی تولد زیبایت را – که دهها بار ...
View Articleمادرانه
عروسک خانوم ما این روزها با عروسک خوشگلی که دوست گلم براش هدیه آورده حسابی مشغول بازیه و دائم داره ...
View Articleهفته ای که گذشت ...
آروشا این روزها هر روز با یه کلمه یا کار جدید سورپرایزمون میکنه و به نظر من شیرینترین روزهای بچهداری ...
View Articleبرای مامان فلورم ...
امروز 28 مرداد تولد مامانمه و اومدم اینجا تا از طریق وبلاگ یکی یهدونهی مامان تولدش رو تبریک بگم. مامان گلم، ...
View Articleشانزده ماهگی در دوبی
با سلام به همه دوستان گلم بعد از عروسی ما اومدیم پیش بابا علی دوبی. علت تاخیرم این بود. به امید خدا ...
View Article