چه زیباست وقتی تقارنی شگفت روی میدهد. امروز هشتصد و هشتاد و هشت روزگی توست که با سیامین سالروز تولد بزرگ بانوی زندگیام مهربان نازنینام یکی شده است.
این روزها حال و هوای سخت اما زیبایی را از سر میگذرانم. احساس میکنم پختگی و آرامش را باید با سختی به دست آورد و اینها دارد اندک اندک خود را در من و مرا در خود جای میدهد.
باور دارم اگر تو و مادر بینظیرت نبودید هر آینه توان و یارای گذران این سختی را نداشتم؛ اما عشق حضور تو و پشتگرمی بیدریغ نازنین همه را ممکن کرد؛ روحم را از نو صیقل داد تا بیاموزم آنچه را که میبایست هر چند زمخت و سخت.
نازنین جان! همسریات را برترین افتخار حیاتم میدانم. تولدت مبارک!